می دانی اقا جان ؟!
خواب مانده ایم ...
از همان روز اول در سقیفه
همان موقع کنار در خانه
میدانی اگه خواب نبودیم
کار به پهلویی مادر نمیرسید
به خار در چشمان پدر نمیرسید
به جگر سوخته مجتبی
به ظهر عاشورا
به زندان
به زهر
به غربت یتیمی نمیرسید
اگر خواب نبودیم
کار به انتظار شما نمیرسید
بیدار شویم.
برچسبها: دلنوشتهمنجی بشریتغربتامام زمان
سلام ارباب جانم........
چقدر حرف دلم را به جاده ها بزنم
اجازه هست کمی حرف با شما بزنم؟
اجازه هست کمی درد و دل کنم یا نه؟
اجازه هست که قید خودم را بزنم؟
بنا نبود که نیایی خدا وکیلی آقا
چقدر دست به دامان ندبه ها بزنم
دلم قرار ندارد خودت که می دانی
چقدر مانده همینطور دست و پا بزنم
ببین به جان عزیزت قسم کم آوردم
بعید نیست همین روزها که جا بزنم
اگر دروغ نگویم فقط کمی مانده
رکورد مردم نامرد کوفه را بزنم
خدا کند که بیایی وگرنه از سمت
کدام پنجره باید تو را صدا بزنم؟
به بازگشت من آقا دگر امیدی نیست
مگر دوباره سری رو به کربلا بزنم...
اللهم عجل لولیک الفرج...
برچسبها: درد دل با اقا امام زماندلنوشته